کد مطلب:93722 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:405

خلقت و آفرینش جمیع مخلوقات











به علت گسترده شدن بحث، اجمالا این بحث را دنبال می كنیم، آفرینش موجودات دیگر هم مثل آفرینش انسان هدفی دارد، و آن تكامل آنهاست، یعنی تبدیل وجودی دانی به وجودی عالی، خاك و مواد غذایی آن جزء پیكر گیاه و گیاه جزء پیكر حیوان، این دو تحت اختیار انسان و جزء پیكر او می گردد، هر موجود دانی كه در مسیر زندگی خود جزء پیكر و محو در وجود موجودی عالی شود، به تكامل

[صفحه 56]

رسیده است. اگر گیاهی یا حیوانی جزء بدن انسان در مسیر تكامل و مومن و متقی قرار گیرد، متكامل شده است، والا وجودش در این جهان بی ثمر بوده و در مسیر تكامل خود در پرتگاه ضد تكامل سقوط كرده، و از بین رفته است.

و بالاخره انسان هم در مسیر صعودیش تحت اختیار خداوند و در منزلگه لقاء قرار می گیرد. نمونه اتم و كامل این تكامل پیامبر اكرم (ص) هستند، كه: تمام سرمایه گذاری روی این باغ آفرینش برای بدست آمدن چنین گلی، و مانند آن از دیگر گلهای محمدی (ص) است، كه: اگر تمام گلها و نهال های دیگر این باغ در مسیر تكامل تلف شوند، تا این گل و امثال آن بارور شود صاحب سرمایه متضرر نشده است، همانند كسی كه سرمایه زیادی را متحمل شده و ماشین جوجه كشی را آماده كرده و مثلا 1000 تخم مرغ هم برای بدست آوردن جوجه آماده كرده، و می داند كه: اگر 986 عدد تخم مرغها هم فاسد شود و فقط 14 عدد از آنها بماند باز به هدف رسیده، و ضرری متوجه او نشده است، زیرا این 14 عدد مزیتی دارند كه جبران تمام سرمایه های از دست رفته را می كنند.

در خاتمه اشاره كنم به اختلافی كه بین علماء در مورد تكامل پس از مرگ وجود دارد، بعضی مثل استاد در بحث خطبه قاصعه معتقدند، تكامل پس از مرگ هم وجود دارد، و به ادله ای هم تمسك می كنند، استاد در بحث خود پیرامون خطبه قاصعه به 3 مطلب استناد كرده اند كه درباره آنها توضیح می دهیم:

1- روایتی كه چنین نقل شده است: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعوله»[1] هرگاه فرزند آدم و انسان از دنیا رخت بربندد، عملش منقطع می شود و دیگر انتفاع جدیدی از اعمالش

[صفحه 57]

نمی برد الا از سه چیز:

1- صدقه جاریه یعنی انفاقهائی كه بقاء دارند و مقطعی نیستند، مثل اینكه كسی بیمارستان یا حسینیه ای را وقف كرده یا مسجدی را بنا نموده است.

2- علمی كه از آن مردم انتفاع برند، كسی كه شاگردی تربیت كرده و یا كتابی از خود به یاد گذارده، ثوابهائی كه از طریق تعلیم و تعلم شاگردان و كتابهایش تا قیامت حاصل می شود، به حساب او هم گذارده می شود.

3- فرزند صالحی كه از خود باقی گذارده است، هر كار خیری بكند ثوابش برای آن پدر و مادر هم نوشته می شود، حتی بین مردم هم اگر كسی ثوابی و كمكی به همنوع خود كند، می گویند خدا پدرش را بیامرزد و رحمت كند، و اگر اذیتی هم نسبت به همنوع خود روا دارد گویند خدا پدرش را نیامرزد كه چنین فرزندی از خود باقی گذارده از این روایت استفاده می شود كه تكامل در آخرت وجود دارد و مقامات افراد در اثر این اعمال بالا می رود.

2- روایت دیگری كه به آن استناد شده این روایت معروف است: «من سن سنه حسنه عمل بها من بعده كان له اجره و مثل اجورهم من غیر ان ینقص من اجورهم شیئا و من سن سنه سیئه فعمل بها بعده كان علیه وزره و مثل اوزارهم من غیر ان ینقص من اوزارهم»[2] (كسی كه سنت و روش نیكی را باقی گذارد كه بعد از او به آن عمل كنند، برای اوست اجر آن عمل و اجر كسانی كه به آن سنت عمل می كنند، بدون اینكه نقصی در اجر آنها ایجاد شود، و كسی كه سنت و سیره و زشت و معصیتی را از خود باقی گذارد و بعد از او عمل به آن سیره شود، برای اوست گناه و وزر آن عمل و وزر كسانی كه عامل به آن سیره پلید بوده اند بدون اینكه از وزر

[صفحه 58]

و عذاب آنها چیزی كاسته شود) از مصادیق سنت حسنه در جامعه ما دید و بازدید ایام عید است كه كینه ها را از سینه ها می زداید و از مصادیق سنت سیئه هم مهریه های سنگینی است كه موجب می شود ازدواجها دیرتر تحقق یافته، و در نتیجه فساد اجتماعی زیاد گردد، یكی دیگر از این موارد اخذ شیربهاست كه به فتوای فقهاء اگر بعنوان جزئی از مهریه قرار نگیرد، حرام است، از این روایت هم ترفیع مقام كسی كه سنت حسنه ای را قرار می دهد، در پس از مرگ استفاده می شود.

3- مستند سوم عبارت معروفی است كه: در تشهد نماز می خوانیم: «و تقبل شفاعته و ارفع درجته» شفاعت پیامبر (ص) را خدایا قبول بفرما و رفعت درجه به او عنایت فرما): این سخن نشان دهنده مدعای ماست كه ترفیع درجه در پس از مرگ موجود است، و پیامبر رفعت مقام دارند، و حتی درباره ایشان گفته شده، كه: صلوات فرستادن موجب بلندی مقام و منزلت آن حضرت می گردد.

اگر گفته شود: پس از مرگ پرونده ها مختومه شده و مهر و موم می شود، به طوری كه دیگر نمی توان عملی به آن افزود، یا عملی كم كرد، چنانچه علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند: «لا عن قبیح یستطیعون انتقالا و لا فی حسن یستطیعون ازدیادا»[3] (آنهایی كه از مرز دنیا گذشتند، نه از كار زشت می توانند برگردند و توبه و بازگشت نمایند، و نه كار نیك را می توانند زیاد نمایند، زیرا آخرت دار تكلیف نیست) در جواب خواهیم گفت: بله، عمل جدیدی نمی توان انجام داد، ولی بر اساس اعمال سابق تكاملهای جدیدی هست، مثال روشنی بزنم: سفینه هائی كه به كرات دیگر پرواز می كنند، برای عبور و كندن خود از حوزه جاذبه زمین احتیاج به سرعتی بین 25000 كیلومتر تا 40000 كیلومتر در ساعت دارند، و تمام مخارج و موادی كه

[صفحه 59]

برای حركت آن گذارده می شود، برای فرار از همین حوزه است، وقتی به محلی رسید، كه: جاذبه یا كم است یا اصلا یافت نمی شود، سوخت سفینه تمام شده، و دیگر تا بی نهایت می رود مگر اینكه جاذبه كوكبی از كواكب او را به طرف خود كشد پس با همان جهش كه خارج شد دیگر متوقف نخواهد گردید.[4] سفینه وجود ما به سوی لقاء الله و قرب او نیز چنین است، وقتی از حوزه جاذبه دنیا با انرژی عبادتها خارج شد، تا ابد در حركت است.

بعضی دیگر از علماء نظرشان درباره تكامل پس از مرگ به این حد نیست، و این گونه ادله را قابل توجیه می دانند، یكی از بزرگان و اهل منطق و فلسفه می فرمودند از علامه (ره) درباره رفعت پیامبر (ص) سئوال كردم، كه: چگونه با صلوات فرستادن مقام آنها بالا می رود، با اینكه آن عالم (یعنی عالم پس از مرگ) عالم تكلیف نیست، بلكه باید هر چه در مزرعه دنیا كشته شده، درو شود، و دیگر جای كشت و زرع نیست ایشان جواب دادند: رفعت درجه آنها به این معنا شبیه است كه: در برابر پیامبر (ص) میوه و شیرینی گذارده شود، مثل اینكه از مهمانی كه به ما می رسد پذیرائی و نسبت به او ادای احترام می كنیم.


صفحه 56، 57، 58، 59.








    1. عوالی اللئالی جلد3/ 283- فیض القدیر جلد1/ 437.
    2. میزان الحكمه جلد 4/ 566.
    3. نهج البلاغه خطبه 230 فیض الاسلام و 188 صبحی صالح.
    4. این مطلب از گفتار بعضی فلاسفه مانند بوعلی هم قابل استفاده است وی گفته «لولا مصادمه الهواء المخروق لوصل الحجر مرمی الی سطح الفلك» یعنی اگر برخورد هوائی كه قابل شكافتن است نبود، سنگی كه پرتاب می شد به سطح فلك اطلس می رسید (نقل از شرح منظومه استاد، شهید مطهری ج 2 (ص 47 -48).